زندگی نامه شهید پاسدار اسدالله اهنجان
ﺑﺴﻢ رب اﻟﺸﻬﺪاء و اﻟﺼﺪﻳﻘﻴﻦ
حمد و سپاس و بیکران مخصوص خداوندی است که از ملکوت نوری را برای هدایت قومی که در فساد غوطه ور بودند فرستاد.
برادر شهید اسدالله آهنجان فرزند حاجی شماره شناسنامه یک در بخش جم، در تاریخ یکم شهریور ماه سال 1336 در خانوادهای مذهبی و مستضعف متولّد شد. به علت عدم امکانات تحصیلی و ضعف مالی نتوانست در دوران کودکی و جوانی از علم و دانش در محضر استاد بهره ببرد. در همان دوران جوانی به نماز و قرآن و اهلبیت عصمت و طهارت علاقهای ویژه نشان میداد. در 13 سالگی جهت آموختن دانش هر شب 2 ساعت به مکتبخانه رفته و در مدت 2 ماه توانست قرآن را ختم کند. در سن 18 سالگی به خدمت مقدس سربازی اعزام شد و پس از 40 روز معاف شد و سپس جهت امرارمعاش به تهران رفته و در شهرک پرند مشغول به کار شد و همزمان با شروع تظاهرات و انقلاب، اعلامیههای حضرت امام را پخش کرده که در نتیجه ساواک از کار آنها باخبر و به مدت 3 روز در محاصرهی سربازان امنیتی قرار گرفتند و پس از تلاش و کوشش همرزمان خود توانستند از محاصره نجات یابند.در سال 57 به عضویت سپاهپاسداران انقلاب اسلامی درآمد و در سپاه کنگان، جم و عسلویه مشغول به کار شد. همزمان با خدمت در سپاه به طور متفرقه در امتحانات دبستان شرکت کرد و بدون اینکه استادی داشته باشد، با استعداد خدادادی تا اخذ مدرک ابتدایی تحصیل نمود. ایشان به همراه جهادگران و بسیجیان توانستند مردم روستاهای محروم منطقه را از آب لولهکشی بهرهمند سازد. واز فعالیت های دیگر ایشان تشکیل پایگاه مقاومت بسیج بود که خود نیز مسئولیت پایگاه را بر عهده داشتند و جمع آوری کمکهای مردمی به جبهه و مشوّق بسیجیان دریا دل و بازدید مستمر از خانواده بسیجی و برای رفع مشکلات آنها می کوشید ودر تاریخ 11/4 / 1359 ازدواج کرد که حاصل ازدواجشان 4 فرزند بود. در چهار مرحله در سالهای 61، 63، 65، 67 و در عملیاتهای کربلای 3 و 4 و 5 و والفجر 8، سومار، سرپل ذهاب و قصرشیرین و در جبهههای غرب و شرق کشور و در هر مرحله 9 ماه در جبهه به سر برد. مسئولیت ایشان در جبهه اغلب فرماندهی دسته، مسئول تبلیغات و حمل مجروح بود. سرانجام در تاریخ 4/4/67 شب شنبه در عملیات جزیرهی مجنون که فرماندهی دسته 2 از گردان ابوالفضل را به عهده داشت، به فیض شهادت نایل آمد و در گلزار شهدای روستای جم آرام گرفت.
ویژگیهای بارز شهید : تواضع و فروتنی و صداقت و راستگویی و جوانمردی بود که زبانزد خاص و عام بود واگر صدای ناله مظلومی را می شنید ، حسین وار به کمک برادر دینی خود می شتافت.